شاعر جوان فداغی و عضو انجمن ادبی حافظ و گروه هنری مهرگان در دبی در حالی در مصاحبه ای با سید سجاد قتالی خبرنگار فداغ نیوز شرکت کرده است که در دوران نویسندگی و کارگردانی هنری خوددر مدارس فداغ ، با بی مهری هایی مواجه شده است
این شاعر جوان به چهار زبان زنده دنیا تسلط کامل دارد
سید سجاد قتالی خبرنگار فداغ نیوز با این شاعر جوان و هنرمند مصاحبه ای ترتیب داده است
دعوت می نماییم ملاحظه نمایید
پرسش: سلام آقای منصوری خود را بطور کامل معرفی کنید:
پاسخ: سلام و درود بر شما و خوانندگان سايت فداغ نيوز . اسم شناسنامه اي و رسمي من ولي الله منصوري هست و در فداغ بنام محمد منصوري هم شناخته مي شوم.
پرسش: از چه زمانی شروع به شعرگفتن کردید و چه شد که به شاعری علاقه مند شدید؟
پاسخ: زمان دقيقي نيست كه بخواهم مشخص كنم .اما از بچگي از شعر، نواهاي محلي يا به بيان فداغي بيت های خودموني و از هر آواز وآهنگی خوشم ميامد
پرسش: اولین شعری که سرودید یادتان هست چه شعری بود و در چه سنی بودید؟
پاسخ: اولين شعري كه به خاطر دارم روی كاغذ بردم شايد مربوط به دوران ابتدايي باشد و شعر طنز “گاو را ول نكنيم”.
پرسش: آیا استعداد شاعری در شما ذاتی بود ؟
پاسخ: بدون شك بله. البته هنوز خيلي جا دارد بخواهم ادعاي شاعری كنم اما همیشه خدا رو بابت این محبت شاکرم.
پرسش: آیا کار هنری یا فرهنگی دیگری هم انجام داده اید؟
پاسخ: بله
پرسش: میشه جزییات بیشتری بدید؟
پاسخ: والله هم در ایران هم در امارات دستی بر آتش داشته و دارم الحمدلله.
در ایران اگه بخواهم جزیی اشاره کنم از بچگی به کارهای فرهنگی اشتیاق داشتم.
یادم هست کلاس سوم ابتدایی در مراسم 22 بهمن روی سن رفتم و اجرای پانتومیم ( لالبازی) خنده دار و تقلید صدا داشتم که البته نمایشی فی البداهه (بی درنگ) و به درخواست مجری برای گرفتن جایزه بود! اين اولين كار هنري من بود و تا چند روز ذوق زده بودم كه با دست تماشاگران تشويق شدم و هم جايزه گرفتم.
کلاس پنجم ابتدایی با کمک معلم کلاسمون آقای غلامی تو گروه سرود بودم که به جشنواره ی فجر گراش هم اعزام شدیم و لوح تقدیر گرفتیم که یادگاری نگه داشتم.
کلاس اول راهنمایی (در مدرسه ی بعثت فداغ) نویسنده و کارگردان نمایشنامه ي حسن کچل بودم.
کلاس دوم راهنمایی نمایشنامه ی “خواستگاری” رو نویسندگی و کارگردانی کردم (البته همفکری و مشورت دوست خوبم ولی الله قادری و دیگر اعضای این کار قابل تقدیر و فراموش نشدنی است). این نمایشنامه رو پس از اجرا در فداغ- به جشنواره ی دهه ی فجر گراش بردیم (با همکاری معاون خوب مدرسه آقای جوکار و ماشین شخصی آقای دادالله دستسوز که در اون مقطع رییس یا معاون انجمن مدارس بودند) که در این جشنواره به عنوان نمایشنامه برتر و اول شناخته شدیم. البته با بی مهری و کم لطفی اداره ی آموزش و پرورش گراش هیچگونه تقدیری از ما نشد!
بازیگران این نمایشنامه عزیزانی چون: ولی الله قادری-عبدالخالق منصوری-محمد مرادیان-حسن قادری-ساسان جهان پناه-محسن منصوری-یاسر خرم-شعیب خرم-غلامرضا کهنسال- صالح خرم-سلمان چترسحر و قاسم شجاع بودند (امیدوارم هیپکدام از دوستان خوب قدیمی ام رو از قلم ننداخته باشم).
کلاس سوم راهنمایی نمایشنامه ی “چپق” رو نویسندگی و کارگردانی کردم که باز هم پس از اجرا در فداغ- به جشنواره ی دهه ی فجر گراش بردیم که اینبار مقام دوم را در میان نمایشنامه ها کسب کردیم. کمابیش با همان بازیگران سابق.
کلاس اول دبیرستان (مدرسه پناهی فداغ) نمایشنامه “یاران” را نویسندگی و کارگردانی کردم که متاسفانه با کمال بی مهری مدیران دبیرستان مواجه شدیم و حمایتی هم از آموزش و پرورش گراش نشد و تنها به اجرای این نمایشنامه در فداغ بسنده کردیم.
بازیگران این نمایشنامه ولی الله قادری – محمد مرادیان – ساسان جهان پناه – غلامرضا کهنسال – عبدالخالق منصوری – محسن منصوری – صالح خرم – محمد تقی نژاد – یاسر خرم – محمد/یاسر خرمدل – محتشم منصوری – حسن قادری – سلمان چترسحر – قاسم شجاع بودند. معمولا نقش های با دیالوگ زیاد رو در همه ی این کارها خودم ايفا میكردم.
این آخرین کار فرهنگی من در ایران بود!
پرسش: در امارات چه فعالیتهای فرهنگی دارید؟
پاسخ: در بیشترکارهای فرهنگی و هنری دوران مدرسه در اینجا حضور داشتم اما دو سه سال اول ورودم زیاد وقت برای عضویت فعال نداشتم.
اما پس از اون مرحله عضو نسبتا فعال و همیشگی “انجمن ادبی حافظ دبی” و گروه هنری “مهرگان دبی” بوده ام.
انجمن ادبی حافظ، یک انجمن شناخته شده ای هست که هر ساله از چهره های شناخته شده ی کشوری چون دکتر الهی قمشه ای، دکتر آذر و مانند آنها برای سخنرانی و شرکت در این انجمن دعوت به عمل می آید.
گروه هنری مهرگان، گروهی نسبتا فعال در زمینه های فرهنگی علی الخصوص تاتر و نمایش، نمایشنامه خوانی و.. هست که تا بحال چندین نمایش را به زبان لارستانی و فارسی در امارات اجرا کرده است.
شاید فیلم تایتانیک را به زبان لارستانی (خودمونی) شنیده باشید که کار گروه ماست.
پرسش: شما بیشتر اشعارتان را دوست دارید به چه لهجه ای بسرایید؟
پاسخ: مسلما لهجه ی فداغی
در زبان لارستانی اما زبان ملی و میهنی ما فارسی هست و بیشتر شعرهای من به زبان پارسی هست اما علاقه بسیار زیادی به شعرهایی با لحجه فداغی دارم و تا جایی که میتوانم سعی میکنم از واژه های اصیل فداغی استفاده کنم.
پرسش: شما بیشتر به کدام شاعران فداغ علاقه دارید و اشعارشان را می پسندید؟
پاسخ: راستش زیاد درباره ی شاعران فداغی و شعرهایشان به روز نیستم اما در میان آننهایی که آشنایی دارم و هر از گاهی شعرهایشان را میشنوم شعرهای آقای محمد باقری (محمد باقرجلیل) را بیشتر از بقیه میپسندم.
پرسش: چه شد که به خارج از کشور رفتید و آنجا ساکن شدید؟
پاسخ: ابتدا برای ادامه تحصیل اومدم و بعد هم شروع به کار و ادامه ی زندگی در امارات.
پرسش: به چه زبانهایی تسلط دارید و آیا شعری هم به زبانهای دیگر سروده اید؟
پاسخ: زبان انگلیسی، عربی، هندی و زبان مادریمان فارسی (پارسی) – شعری به زبانهای دیگر غیر از فارسی ندارم.
پرسش: آیا با شاعران فداغ هم ارتباطی دارید؟
پاسخ: نه متاسفانه.
پرسش: آیا شما شعر طنز هم میگویید؟
پاسخ: خیلی کم.
پرسش: شما بیشتر اوقات فراغت خود را چگونه میگذرانید؟
پاسخ: مطالعه-کار با کامپیوتر هر از گاهی سینما
پرسش: آیا شما قصد بازگشت و سکونت در ایران هم دارید؟
پاسخ: تا قسمت چی باشه. انشاالله
پرسش: احساس شما نسبت به مردم فداغ چگونه است و در غربت دلتنگ فداغ میشوید؟
پاسخ: آرزوی بهترین ها دارم برای همه ی مردم ایران عزیزمان و همچنین مردم فداغ.
هر از گاهی! بله.
پرسش: چند بار اشعار زیبای شمارا در قالب صوت محلی خودمان (شلوا) شنیده ام که بسیار لذتبخش بود آیا شما علاقه خاصی به شلوا دارید یا دوستان خودشان بصورت شلوا خوانده اند ؟
پاسخ: شروه یا شلوا رو دوست دارم و چندتا از شعرهای من رو عمویم قاسم خوانده که واقعا لذت میبرم. من از هر چیزی که نماد گذشته و فرهنگمون باشه خوشم میاد خواه شروه، خواه “بازی یلختور”، خواه “بیت های عیش و عروسی” خواه بافتن سبدی با شاخه های نخل “شت با پش فصیل”
پرسش: چگونه دوستان و مخاطبان ما میتوانند به اشعار شما دسترسی پیدا کنند ؟
پاسخ: یه وبلاگ شخصی دارم به نشانی masalakoo.blogfa.com که هر از گاهی! بعضی از شعرها رو توش میگذارم. روزمرگی اینجا، آدم رو خیلی درگیر میکنه
وخته که با زندگی درگیر ابش – شو از دم روز اتا و پیر ابش
پرسش: اگر حرف خاصی برای مردم فداغ دارید بفرمایید؟
پاسخ: سلامی دوباره و آرزوی بهروزي و كاميابي براي همه فداغی ها.
آرزوی آبادانی و پیشرفت روزافزون فداغ و فداغی در هرکجایی که هستند.
پرسش: در پایان چیزی خاصی هست که بخواهید بگید؟
پاسخ: سپاسگذارم از شما که به من لطف داشتید و همانجور که عرض کردم امیدوارم که کار خوب شما ادامه داشته باشه و هدف اصلی شما کمک به ارتقا سطح فکری ، فرهنگی ، اجتماعی و … فداغ باشه. و به زبان خیلی خودمونی دردی رو از مردم و شهر دوا کنه.
در پایان متشکرم از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید و برای شما آرزوی موفقیتهای بیش از پیش توام با سلامتی در تمامی مراحل زندگی داریم.
پاسخ: من هم از شما سپاسگزارم.
سلام عرض میکنم خدمت پسر خاله ی عزیزم اقای ولی اله منصوری آرزوی بهترین ها را برایشان دارم امیدوارم هر کجا که هستند در پناه خداوند متعال سالم و سرافراز باشند.
سلام
برای آقای منصوری آرزوی توفیق و سلامتی دارم.
خیلی از خاطرات ما رو ایشون در دهه ی فجر رقم زدند با اجرای نمایش های بسیار زیبا و گاه طنز.
موید باشید